یه خسته نباشید به کدبانو ها!

ساخت وبلاگ

چرا گریه ام گرفت؟

چرا اینقدر حس بد گرفتم؟

نمیدونم، چرا بهم نمیگفت حالا، چرا من همش نفر سومی ام که کنار گذاشته میشه، دارم دیگه کم کم اینسیکیور میشم نسبت به این قضیه

مگه من چمه که همه کنار میذارنم؟

چقدر حسِ بدی دارم،چقدر دلم سنگینی میکنه!

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...
ما را در سایت یه خسته نباشید به کدبانو ها! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratetoosi بازدید : 24 تاريخ : شنبه 13 آبان 1402 ساعت: 14:27

قدرن بدون خانوم خانوما

آدماییو داری که با چشم گریون بهشون پیام دادی، تا مطمئن نشدن که میخندی ولت نکردن

همه‌ی آدما بد نیستن، همه رو با یه چوب نزن، بدارو بزن فقط!

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...
ما را در سایت یه خسته نباشید به کدبانو ها! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratetoosi بازدید : 24 تاريخ : شنبه 13 آبان 1402 ساعت: 14:27

این روزها دارم خیلی ضربه میخورم، البته بهتر بگم، خودم به خودم ضربه میزنم.انتخاب های اشتباه پشت اشتباهآدم هایی رو از زندگیم حذف کردم درحالیکه الان بیشترین نیاز رو به معاشرت و دوست برای ادامه دادن دارم، این پاییز سخت ترین پاییز عمرم تا الان بوده، میدونستم قراره سخت باشه ولی نه اینقدر تاریک و بد.الان من وایستادم، وسطِ این شهر، گم در شلوغی، زخم خورده و ناتوان، درحالیکه دارم سعی میکنم فقط وانمود کنم چیزیم نیست تا حداقل با وانمود کردن حالم بهتر بشه و بتونم ادامه بدم.فقط واقعا خواهش میکنم آخرش خوب بشه، عیبی نداره اگه مسیرش اینقدر زشت بود، فقط آخرش خوب باشه، توروخدایه جمله ایی رو از بچگی همش میگفتم، بهش معتقد نبودم، صرفا تو کتابی دیده بودمش، اما الان میفهممش،چیزی که نکشدت، قویترت میکنهبعدِ هر آسیبی که بهم وارد میشه، میفتم، جون میدم، با تمام وجودم گریه میکنم، جیغ میکشم، اما تموم که شد جای زخمم پینه میشه و پوستم کلفتتر میشه.سال بیست بیستو سه واقعا سال عجیبی بود برام، اندازه دوسال سربازی ازش ماجرا برای تعریف کردن برای آیندگانم دارم. یه خسته نباشید به کدبانو ها!...
ما را در سایت یه خسته نباشید به کدبانو ها! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratetoosi بازدید : 27 تاريخ : شنبه 13 آبان 1402 ساعت: 14:27

سلام من anonymous هستم!یا همون ناشناس خودمون!ناشناس طور میام،مینویسم و میرم... نامه هایی به منِ آینده دفترچه ی ترشحات ذهنی 23:34 , یکشنبه سی ام مهر ۱۴۰۲ , anonymous ×جَوونتا وقتی جوون و زیباییم، همش درد، همش غم، همش تلاشوقتی پیر و فرتوت میشیم، همه چی آروم میشه، انگار دنیا با جوونیمونه که مشکل داره. یه خسته نباشید به کدبانو ها!...
ما را در سایت یه خسته نباشید به کدبانو ها! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratetoosi بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 16:43

تب دارم، بیشتر سرم ژله‌ایی شده، میسوزه، درد داره، صداها گنگن، فکر زیادی نمیتونم بکنم چون حتی فکر کردن هم خسته‌ام میکنه.

چشمام میسوخت، پلکامو روی هم گذاشتم، تصویر ایربی ان بی سال نو اومد جلوی چشمام، تصویرسوئیچ شد روی آپارتمان نقلی سبز و بعد دوباره سیاهی

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...
ما را در سایت یه خسته نباشید به کدبانو ها! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratetoosi بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 16:43